شروعی دیگر...

سلام.
سلام به تمامی دوستان عزیز.
بعد از مدتها من از اسب شیطون پایین امدم و برگشتم اینجا.
از امشب و این وقت دوباره من اینجام.
این مدت ما رفتیم دات کام شدیم ولی هیچکی کمکمون نکرد یه قالبی چیزی براش بزنیم در نتیجه گفتیم برگردیم فعلا همین جا آخه این درسای دانشگاه هم داره شدیدا خفن میشه و به ما میگه که مهندسی طراحی هم همچین بچه بازی نیست عزیز من.
باید یه مقدار کالیبر و کنترل کنیم و یه مخ زاپاس هم بطلبیم.
خلاصه انده رشته پدر مادر داره این.
وضعیت کاری هم که رو به راهه و اون هم رله داره میشه.
اما....به زودی منتظر یه سری خبر دست اول و شگفت انگیز باشید  حالا برا حسن ختام....

<<تنها یک بار از سخن باز ماندم،آن دم که از من پرسید :شما کیستید؟؟>>

    
نظرات 8 + ارسال نظر
یاس سفیدم پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:38 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

سلام فرمانروای سرزمین خورشید
شاید روزی فهمیدی که کیستی اما تا ابد نخواهی فهمید که برای من(من)تو کیستی.
شروع دوبارت تبریک میگم/
تو درساتم موفق باشی بابا تو که مخ همرو میزنی مخ استادو
اینترنتم بزن.
دیگه چی بگم؟اومممممممم...راستی دلم برات تنگ شده بود
خوب شد اومدی.
یاسی جونت

ماهی دودی پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 02:27 ق.ظ http://mahidoodi.com

برا دات کام که من ۳ ساعت بوق زدم برات! طرحت رو میکشیدی برات جورش میکردم ولی کلا ولکام بک!

یاس سفیدم پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 04:05 ق.ظ

حرف دل من تویی

آرتا پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:40 ق.ظ http://darkness.blogsky.com

سلام. شروع دوباره مبارک . ما منتظریم

پرنسس پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:40 ب.ظ

سلام
تبریکات ما را هم بپذیر
منتظریم سردار

یاس سفیدم پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ب.ظ http://yaesefid.blogsky.com

از منم سلام
میدونی چیه مهندس جون من دیدم دیشب خوابم میود..همچین بفهمی نفهمی برات نظر ندادم..گفتم بیام هم
سری زده باشم//هم یه نقدی کنم...پس با اجازه..به قول بعضیا رخصت پهلوون...پس خط به خط میریم جلو:
مگه شیطونم اسب داره؟بابا عصر ۲۰۰۴ره من دیشب با زانتیا
دیدمش..اومده بود بگه بهش یه زنگ بزن دلش تنگت شده! اما
من اعوذباله فرستادم.چه معنی داره این وقته شب..وبلاگیا هم یه نموره منحرف...این از شیطون و اسبش.خدا رو شکر
پیاده شدی وگرنه خدا میدونست کی میخواست جلو تو وایسه
شیطون رو که کسی نتونست.
از امشبم که مبارکه..اینجا بمون.میترسم بدزدنت..آخه دولت مکانیکارو میدزده بفرسته افغانستان.اونجا تانکاشون خراب شده نمیتونن بجنگن(داشته باش بقیه رو)
بابا دات کام..همه فهمیدن.مگه من مردم؟هم قالب بهت میدم هم آرد..فقط تورو خدا زیاد شیرینش نکنی دوست جون.
آدمای خفن درس خفن میخوان دیگه..حقته.
مخ زاپاس که دورت زیاده اما نقدش رو من دارم چه قد میدی؟
میگما از من میشنوی زودی تا رشتت اینه ازدواج کن.باز دختره روش میشه بگه آقامون مهندسه.خدا به داد دو سه سال دیگه برسه!کارتم تبریک..میگمی زیاد خوشحال نباش همش رو باید بدی به قبض تلفنات..عشقم دیگه خرج داره داداش.
خبر؟این دیگه انده شوک بود..الان همه منتظرن ببینن چه خبره؟
موضوع کمربندو شلوار که نیس؟هان؟
کی ازت پرسیده کیستی؟بگو جوابش بدم بچه پررو رو.
باشه چرا داد میزنی..رفتم بابا.به قول خودت شمشیرو دیگه خیلی از رو بستی..آبروم بردی..نظر گذاشتنت چیه؟
هه هه..خوش باشی......قهر نکنیا.داخل پرانتز:
(رعدو برقت من رو کشته.)........................پرستو جون.

[ بدون نام ] جمعه 15 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 03:21 ب.ظ

وبلاگت باحاله
با تبادل لینک موافقی
www.fbi.blogsky.com

الاهی بدی یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام
اینجا باهاله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد