سلام.
میدونم پیش خودت حتمآ میگی خیلی بد قولم.ولی باور کن اینطور نیست.
خیلی ها بهم میگفتن با گذشت زمان عشق رنگ عادت میگیره و گرماشو از دست میده.ولی نمیدونم چرا برای من اینطور نیست.چون با گذشت زمان گرم و گرم تر میشه و هر روز هیجان انگیز تر از دیروزه؟
حالا اون حرف درست نیست یا من مشکل دارم؟
ولی من به خودم ایمان دارم و از گرمای این عشق نهایت لذت رو میبرم.
زان لحظه که دیده بر رخت واکردم
دل دادم و شعر عشق انشا کردم
نی نی غلطم کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضا کردم
خوب یا بد تو مرا ساخته ای
تو مرا صیقلی کرده و پرداخته ای
بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!
گفتی سلام
منم میگم سلام
اگه بدونی چقدر جمله های ساده و مهربونت چقدر به دلم نشست.
کی میگه تو بد قولی؟
اصلا کسی میتونه بگه تو بد قولی؟
تو دنیا اگه چند تا مرد پیدا بشن که پای عهدشون وایسن یکیشون تویی.
لان توی دانشگاه سر کلاسم ببخش اگه نمیتونم مثه همیشه برات زیبا و زیادی بنویسم.
میدونی که خطم قطه اما دل تو دلم نبود بیام مطلب ایندفعت رو بخونم.
میدونی امیر
خیلیها هم به من گفتن بعد از یه مدت همه چی رنگ میبازه و عادت میشه اما برا منم نشد
شاید دلیل تو من باشم و دلیل تو من
دلم میخواد بیشتر برات بنویسم اما از نقشه ها عقب افتادم باید برم
فقط میتونم بگم ممنونم بهترینم
دوست دارم
....
تا بعد ....
یه تصیح کوچولو:
شاید دلیل تو من باشم و دلیل من تو
.
.
.
ممنونم
درود بر شما!
عشق اگر خالص باشد، روز به روز مشتعل تر می گردد، تا عالم را بسوزاند...
شاد باشید و همیشه عاشق... بدرود!
سلام دوست عزیز
امیدوارم در تمام مراحل زندکی موفق و موید باشی
تا بعد ********
سلام
چطوری بزرگوار جنوب خورشیدی؟ خیلیها خیلی حرف میزنن. شما گوش نده. خوش باش.
پیروز باشی.
هفت قرن پیش؛ هفت کبوتر سفید از دره ای عمیق پرواز کردند و اوج گرفتند تا به
قله ی کوه بلندی برسند که پوشیده از برف است.
هفت مرد آن هفت کبوتر را دیدند.
یکی از مردان گفت:
لکه ی سیاهی بر بال هفتمین کبوتر می بینم.
امروز ساکنین آن دره درباره ی هفت کبوتر سیاه سخن می گویند که در گذشته ی
بسیار دور به سوی قله ی کوهی پوشیده از برف پرواز کردند!!!!!
تو مرا ساخته ای ....
قلمت پایدار و عشقت جاودان باشد .... فرمانروای سرزمین خورشید ...
سلام
چه طوری خوبی
دمت گرم خیلی با حال بود
راستی وبلاگ من به روز شد
سلام
مدتی که مثل سابق بچه های بلاگ اسکای اون انرژی و عشق شونو برای نوشتن از دست دادن نمی دونم امیدوارم که همانند قبل اون جو صمیمی بین خانواده بلاگ اسکای برقرار بشه
به امید روزهای بهاری
..:: امیر ::..
سلام...ممنون که به ما سر زدی در ضمن دادا عشق اگر عشق باشه هیچ وقت گرماشو از دست نمیده.
عروسیتون مبارکککککککککککک
سلام!
... یه کم دیر خبردار شدم
امیدوارم زندگی خوب و سرشار از خوشی داشته باشید!
در کنار هم برای هم و همیشه باهم!
عروسیتون مبارک
موفق باشید
صدر
سلام عزیزترینم
سلام مهربونم ...... سلام عاشقترینم
اگه بدونی دل پرستوی قشنگت چقدر برات تنگ شده!!!
میدونی امیر میخواستم این نوشته هارو آپ کنم برات
اما خوب پس وردت رو اشتباهی بهم دادی حالا چراش رو نمیدونم شاید ... خلاصه خوشگل پیچوندیم مهربونم.
نمیدونم جام اونجا چقدر خالیه؟
اونقدر خالی هست که خیالم رو اینطرف و اونطرف خونه ببینی؟ یا اینکه حس کنی کنارتم و مثل عادت همیشگیم از پشت محکم بغلت کنم و دستام رو بکنم تو لباست و پوست بدنت رو لمس کنم؟
هوم؟ اصلا جام خالی هست؟
ولی از دستم یه مدت خوب راحت شدیا؟! نه؟
دیگه پرستو نیست بگه امیر ؟چرا همش کار میکنی؟
امیر؟ پاشو بیا شام حاضره .. زود باش دیگه سرد شد.
امیر؟ میای کمکم .. آخه زورم نمیرسه از تو دبه آب بریزم ببخشیدا.
امیر؟ چرا نمیای بخوابیم؟ امشبم باید تنها بخوابم؟
امیر؟ خواب نمونی ساعت هفته ها. پاشو عزیزم پاشو.
امیر؟ برق رفته من میترسم میای وایسی... نترسم.
امیر؟ امروز ناهار چی دوست داری برات درست کنم عزیزم؟
امیر؟ ... امیر؟ ...
اوووووووووووووووووووووواه کلی از دست امیر امیر گفتنام راحت شدیا نه؟
ولی میدونم گرچه نیستم اما هر جای خونه رو نگاه میکنی میبینیم.. حتی میدونم وقتی ظهر میای اول میای تو آشپزخونه
و گردنم رو از پشت ماچ میکنی بعدش میری سراغ کارات.
شاید هم عادت کردی هرچند وقت یکبار که پای دستگاهی یه نگاهی به کاناپه سبز رنگمون بندازی و نگام کنی که دراز کشیدم و دارم تلویزیون میبینم.اونوقت لبخند میزنی و ...
شایدم تک تک حاطره های خونه کوچیکمون یکی یکی از جلو چشمات بگذره.
دلم میخواد بوت کنم .. اونوقت یعنی تازه دارم نقس میکشم.
بازم ازت دورم و خودت خوب میدونی دوری رو دوست ندارم.
دلم میخواد بلندم کنی و از همون بالا ماچت کنم مثل همیشه
دلم میخواد تو بغل تو خوابم ببره حتی اگه زوذتر از من خواب بری .......... دلم میخواد با تموم عشقم بازم وقتی تو عالم خودتی بهت نگاه کنم.
دلم میخواد به هر بهانه ای که شده بازم بگم : امیر؟
دلم میخواد باشی باشم.
دلم میخواد .. میدونی امیر فکر میکنم روزی که حقیقتا بفهمی
چقدر دوست دارم از اون روزای بارونی باشه.
آخه من بارون رو خیلی دوست دارم اما تو رو بیشتر.
اصلا مگه میشه چیزی یا کسی رو بیشتر از تو دوست داشته باشم. آخه تو همه چیز منی .. همه چی.
شاید اگه دنیای انتخاب بود تو یکی رو خوشگلتر و مشهورتر و .. تر از من انتخاب میکردی یکی مثل نیکول کیدمن ( داری؟)
اما من مطمعنم اگه دنیا هم دنیای دیگه ای بود بازم تو چشمات نگاه میکردم و میگفتم: این .. من این رو میخوام.
امیرم عزیزم دل کوچیکم کلی گرفته
ای کاش میشد همیشه گفت که تو دل آدم چی میگذره اما
میدونی که نمیشه یا من نمیتونم.
ولی بدون خیلی دوست دارم. بدون کنارت خوشبختم.
بدون تموم دنیارم بدن حتی با یه قطره عرق تنت عوض نمیکنم
چه برسه به یه تاره موت.
گفتم یه کم برات بنویسم دلم آروم شه.
مواظب خودت باشی. شبا سردت نشه عزیزم. مریش نشی مهربونم. آخ الهی پرستو قربون اون دندون دردت بشه که الهی همش بیاد تو جون من و تو خوب بشی.
موهای خوشگلت رو خوشگل نگه داریا.
خوش تیپ جون خودمی.
دوست داشتم دستات الان دستام رو تو دستش داشت و ..
راستی نرمی دستای سردم یادت مونده؟
دیگه برو درست رو بخون مهندس جونم.
منم منتظرت میمونم تا بیای.
حسابی به درس و کارت برس و بدون یه دختر از جنس گوشه ای از خاک همیشه دوست داره.
هرچند که همیشه میگی آسمونیم اما من همیشه گفتم یه مشت خاکم و چه خوبه خاکی باشم که تو هر روز صبح بر روش پا میذاری و میری دنبال زندگی.
امیر؟
ااااااووووووووماچ
دوست دارم اگه تونستی یه بار دیگه نامم رو از اول بخون.
بعدشم زیاد ازم دور نمون به فکرم باش اینطوری اونا راحتم میذارن. ( اونا؟!)
دوستدار تو همسفر همیشگیت چه باشه و چه نباشه
کسی که دنیا رو برات معنی میکنه
کسی که لبخند خدارو نشونت میده
همدلت
هم زبونت
و اگه قابل بدونی همون همسرت
پرستو
به امید دیدار چشمان خوشرنگت
امیدوارم
بازم سلام مهربونم
آره منم همون بهونه همیشگی
دارم از درد به خودم میپیچم
به روم نمیارم زیاد
بهتم نمیگم که قلب مهربونت ناراحت نشه
ولی برام دعاکن
آآآآآآآآآآآآییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دوست دارم
عیدت مبارک
اوووووووووووووووووووموچ
گلکت
نازکت
دلبرکت
و اگه قابل بدونی همون همسرکت
سرزمین خورشید چقدر سرد شده ...
نمی خوای یه آب و جارو بهش بزنی ؟
سلام
اگه آبادان رو دوست داری و دوست داری ببینیش بیا بهم سر بزن
::
::
::
======> آخرین قرار سال ۱۳۸۵<======
::
::
::
سلام خیلی زیبا بود
شاد باشی
: با سلام و درود
: امروز با وبلاگ شما آشنا شدم
: بیش از هر چیز از
: نام سر زمین خورشید و
: فرمانروائی شما بر این سر زمین لذت بردم
: من به شما تبریک میگویم و
: هدیه زیر را تقدیم شما میکنم
: موفق باشی
: --------------------
: http://www.khaboroya.blogfa.com/cat-1.aspx
عزیزم
بهترینم سلام
ای کاش میدونستی که برای دیشب و امروز چه چیزایی رو آرزو میکردم اما هیچ کدومش نشد
نمیدونم چرا اینقدر عوض شدی
انگار همون امیر همیشگی خودم نیستی
دیشب رو با تموم وجودت تنهام گذاشتی
شبی که میدونستی من چقدر استرس جدایی ازت رو داررم و چقدر دلگیرم
حالا درد انگشت آسیب دیدم به کنار
هر چی منتظرت شدم نیمدی حتی به صورتم یه بوسه بزنی
حتی یه بوسه
دلم میخواست دیشب بغلم میکردی و برام یه عالمه حرف میزدی
از اینکه همیشه با منی
از اینکه دوسم داری
از اینکه دلگیر نباشم
از اینکه تو هم میای
از اینکه درد دستم بهتر شده یا نه
از اینکه...
از اینکه...
اما همه اینا شد آرزو
چرا امیر؟ چرا؟
نمیدونم ای کاش ...
حالا برم تهران بهتر میتونم فکر کنم
سلام!
:::::
::::::
::::::
پیشاپیش عید و تبریک میگم.
سال خوب و پر از موفقیتی داشته باشی
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سلام
عشق و عشق و عشق و عشق می دونم این کلمه چیه که همه اسیرش میشن
سلام فرمانروا !
حالا چرا خورشیدتو ول کردی به امون خدا ؟ نمیای یه دوخطی بنویسی بدونیم اقلکن زنده ای ؟
سلام فرمانروای خورشید .. ازصمیم قلب براتون آرزوی خوشبختی میکنم .. منو یادته .. یه بار با بچه های بلاگ اسکای رفته بودیم کوه .. عکس گرفتیم ..
من بازم مینویسم .. خوشحال میشم سری به کلبه بارونی من بزنی .. موفق باشی
سلام!
۵ شنبه ۲۵/۵/۱۳۸۶
ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر
------------------------------------------------------- یادت نره !
موفق باشی
سلام
سلام!
«««««««« قرار جدید بلاگ اسکایی ها »»»»»»»»»»
به امید دیدار
سلام
((ولی من به خودم ایمان دارم و از گرمای این عشق نهایت لذت رو میبرم.))
این جمله رو خیلی دوستدارم
دلم میخواد با هم تبادل لینک داشته باشیم منتظر جئابت هستم.
دوستدار شما خواهشمندآفتاب ::آسمان::