و باز هم....

سلام به دوستان عزیز.
امیدوارم که حال همگی خوب باشه.
این مدتی که نبودم شدیدآ سرم شلوغ بود.
از یک طرف کارهای شرکت زیاد بود و باید همه رو انجام میدادم. از یک طرف هم این اساتید محترم که اصلآ معلوم نیست چی تلاوت میکنن و خودمون باید به فکر خودمون باشیم.
یه تصمیمات خیلی مهمی هم گرفتم که باید کلی برام دعا کنید تا موفق بشم.
امروز بعد از سه روز چشم انتظار بودن بالاخره چیزی که منتظرش بودم رسید.من که از شدت خوشحالی دو فقره بال در آورده بودم وقتی وارد اتاق استراحت شدم جیق تمام همکاران محترم به هوا خواست و شروع کردن به خوندن آهنگ نامه شاهرخ...
من هم که رنگ لبو  و میخندیدم

                  

همه ی انسانها قلب دارن بعضی ها قلبشون مملو از عشق و محبت و بعضی ها قلبشون مثل سنگ
آره بعضی ها خیلی مهربونن ،اونا همیشه عا شقن ...عاشق همه چیز و همه کس...عاشق زندگی و طبیعت...عاشق آدمای اطرافشون.
چقدر قشنگه که آدم عاشق باشه...
عاشق خودش باشه ولی منظورم خودخواهی یا غرور نیست.من میگم آدمی که خودشو دوست داره و واسه خودش ارزش قائل،در برابر اطرافیان و دنیایی که توش زندگی
می کنه هم همینطوریه،آدم با عشق می تونه درک کنه و بفهمه.
آره عشق مثله یه نوری تو زندگی آدمای عاشق ...این نور راه رو به اونا نشون می ده...
راه زیبا زندگی کردن...
عشق به زندگی آدما معنا می ده ...
((راستی حتمآ نظزتون رو در مورد آهنگ بگید ))