طلوع دوباره...

برای اینکه بهت ثابت کنم همیشه به یادتم و اینکه بگم دوست دارم...
باز هم میخوام روی دیوارهای سرزمینم بنویسم.
دوست دارم بدونی با اینکه سرزمینم رو از آن تو کردم،با اینکه تو مطلب قبلی تقدیمت کردم و نخواستم که دیگه بنویسم.
میخوام بدونی که هیچ وقت فراموشت نمیکنم و این بهترین راه......
سرزمینم،سرزمینی که میخوام باز هم طلوعی دیگه آغازگرش باشه.
سرزمینی که میخوام باز هم مال خود خودت باشه....
سرزمینی که میخوام تمام اون چیزهایی رو که دارم توش نشونت بدم .
سرزمینی که حاکمش من هستم اما......

اگر انتهای ره ناپیداست ....دوست داشتن زیباست
اگر چه انتهای راه ناپیداست ولیکن من به پایان راه نیندیشیدم که همین دوست داشتن زیباست...