-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1385 20:08
سلام. میدونم پیش خودت حتمآ میگی خیلی بد قولم.ولی باور کن اینطور نیست. خیلی ها بهم میگفتن با گذشت زمان عشق رنگ عادت میگیره و گرماشو از دست میده.ولی نمیدونم چرا برای من اینطور نیست.چون با گذشت زمان گرم و گرم تر میشه و هر روز هیجان انگیز تر از دیروزه؟ حالا اون حرف درست نیست یا من مشکل دارم؟ ولی من به خودم ایمان دارم و از...
-
پر .... خلاء.....افتخار....خدا...
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1385 13:10
این قدر ذهنم پر از فکر و مساله و مشکلاته که فکر میکنم داره به استخون های جمجمم فشار میاره و صدای باز شدنشون رو میشنوم. باز خدا رو شکر که تو رو دارم وگر نه نمیدونستم چه کنم. خدایا خیلی بهت نیاز دارم.هر چی میگردم حس میکنم دور تر میشیم.دستم رو بگیر به گرمای دستت محتاجم . یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه ، یک روز رسد نشاط...
-
طرز قربون رفتن...
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1384 12:19
مواد لازم: امیر ۱ عدد پرستو ۱ عدد دل امیر ۱ عدد عشق و محبت به میزان دلخواه (ترجیحآ نا محدود) طرز تهیه: دل را همین جوری داغ داغ در حال زدن بدهید بش...
-
گردگیری...
جمعه 5 اسفندماه سال 1384 11:56
اول از هر چیز سلام بانوی من. الان صبح جمعه و تا چند لحظه دیگه هم صدات رو میشنوم.حیف که از من دوری وگر نه محکم در آغوش میفشردمت. راستی نزدیک عیدیم پس باید دستمال به سرم ببندم و یه خونه تکونی بکنم اینجا رو. پس یا علی....
-
شروعی دوباره...
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1384 18:17
میخوام باز هم بنویسم. این بار به خاطر اون کسی که برای من تمام هستی و دنیاست
-
از من به تو
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 00:22
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم...
-
آغازی نو ...
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1384 21:05
* به نام انکه چشمانت را با تمامی حضور یک عشق افرید * «« به هرجا میروی بی من دمی در نغمه های گنگ احساست کسی را جستجو میکن که در اعماق چشمان بلورینت تمام هستی اش را جستجو میکرد »» حرفهایی برا خود خودت: میدونم بی اجازه وارد شدم فرمانروا اما به بزرگی خودت ببخش . فقط خواستم بیام بهت سر بزنم .. دیدم اینطوری بهتره . میشه ازت...
-
جوابیه...
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1383 15:15
سلام به همه دوستای عزیز. غیبت من رو ببخشید. تصمیم دارم با طرحی نو برگردم. میخواستم اولین مطلب رو در سال جدید بدم ولی... نظرهای یکی از بازدید کننده ها منو وا داشت تا جوابی به نظراتشون بدم. بازدید کننده محترم جستجوگر: اگر اشتباه نکرده باشم اینجا وبلاگ شخصی من هست. پس من این اختیار رو دارم که هر مطلب شخصی رو در اون...
-
عهدی راسخ...
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1383 16:25
سلام به تمامی مسافران و رهگذران سرزمین خورشید. مدتی در جمع شما نبودم ولی همواره به یادتان بودم. برای من این روزها ،دل نشین ترین و زیباترین لحظات زندگیم در حال رقم خوردن است. میدانم و مطمئن هستم که با توکل به خدا این روزها سالیان سال ادامه دارد. آری دیگر من،من نیستم. نیمه ای هستم از ما.! آری،یکی را دوست میدارم،آن را...
-
درود...
یکشنبه 20 دیماه سال 1383 10:25
سلام رفقا. ما رو نمیبینین خوشین؟ تو این مدت سرگرم یه سری کارها بودم. تولدمم بود... پس کادو هاتون چی شد؟ روز تولد هم که پیش زندگی بودم. زندگی به خاطر همه این لحظه های قشنگ که با تو دارم بی نهایت از تو ممنونم قرار برو بچ وبلاگ نویس هم که توی یه هوای دبش دو نبش برگزار شد و کلی حالیدیم و برف بازی کردیم اساسی. از همه...
-
شب یلدا....
دوشنبه 30 آذرماه سال 1383 10:54
سلام به همه دوستان عزیز. سلام به زندگی و خدای زمینی خودم. این دومین شب یلداست که با تو دارم ولی در کنارت نیستم. اما تو همیشه در قلب من هستی. شب است و گیتی غرق در سیاهی شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان...
-
دلبر در بر است....
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1383 14:55
خدایا از لطفی که به من داری بی نهایت ممنونم. حتی توی رویا هم تصور همچین لحظاتی رو نداشتم. کسی که تمام دنیام هست و خواهد بود کنارمه این روزا یه دنیای دیگه ای دارم... از یک طرف هم یه حس غریب دارم ...نه میتونم بگم نگرانم هم میگم نگرانم... ولی با قدرت و استوار توی این راه گام بر میدارم ...خدایا رو سفیدم کن... تنهام...
-
تمام معنای لبخندهایم تویی...
سهشنبه 17 آذرماه سال 1383 20:03
* باز هم تمام هستی ام هستی تمام بودنم اگر از من چیزی میخواهی تنها خود را بخواه که تمام هستی ام هستی ای بهترین .. عاشقترین * ـــ با اجازه! میدونی یکم دست و دلم میلرزه اینجا مطلب بنویسم.. این اولین باریه که ازم خواستی تو سرزمینت برات بنویسم.نمیدونم چرا این رو ازم خواستی اما این رو میدونم که هنوزم مثه همیشه دوستم داری.....
-
ماهی دودی،هتل،دوئل....
پنجشنبه 28 آبانماه سال 1383 12:45
سلام رفقا. این مطلب رو میخواستم دیروز بدم که نشد. جای همتون خالی با دودی ماهی رفتیم که بریم سینما. این دودی ماهی گفت ساعت ۲ آقا ما رفتیم و به صورت خفیف ضایع شدیم چون ساعت ۳ شروع میشد سانس سینما. ما هم گفتیم چه کنیم چه نکنیم بریم هتل و اونجا هم یه وقتی بگذرونیم هم یه چیزی بخوریم. آقا ما نشستیم یه گوشه دنج با یه منظره...
-
عید همه مبارک...
شنبه 23 آبانماه سال 1383 14:28
سلام به همه دوستان عزیز و برو بچز رفقا. خوب این ماه رمضون هم مثل چشم به هم زدن تموم شد. امیدوارم عبادات همه قبول باشه. اون هایی هم که به این چیزا اعتقاد ندارن که نظرشون محترمه. راسیاتش من اعتقاد دارم که ایمان در دل نه در ظاهر، و از ریا و تظاهر در باور دینی خیلی متنفرم. ولی به وحدانیت خدا و اینکه خدایی هست خیلی اعتقاد...
-
شهادت مظهر عدالت تسلیت باد...
جمعه 15 آبانماه سال 1383 13:32
سلام دوستان عزیز. آسمان از دوری علی گریست. کودکان یتیم همه کاسه های شیرشان از دست افتاد. عرش لرزید. و دنیا تیره شد. علی ، ... مظهر جوانمردی و عدالت چشم فرو بست و بسوی معبود خود پرواز کرد. شهادت مولای هر دو جهان و خورشید عدالت بر همه انسان های آزاده و عدالت طلب تسلیت باد. سرزمین خورشید.
-
شروعی دیگر...
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1383 01:13
سلام. سلام به تمامی دوستان عزیز. بعد از مدتها من از اسب شیطون پایین امدم و برگشتم اینجا. از امشب و این وقت دوباره من اینجام. این مدت ما رفتیم دات کام شدیم ولی هیچکی کمکمون نکرد یه قالبی چیزی براش بزنیم در نتیجه گفتیم برگردیم فعلا همین جا آخه این درسای دانشگاه هم داره شدیدا خفن میشه و به ما میگه که مهندسی طراحی هم...
-
سک سک...
شنبه 2 خردادماه سال 1383 20:45
دالی ... من باز پیدام شد. بعلت امتحانات میان ترم..(من که راست میگم ) و در پیش بودن امتحانات پایان ترم دیر کردم . ببخشید... حالا چرا میزنین؟ هوراااااااااااااااااااااااا من ۵ رقمی شدم خودم خبر ندارم. بابا ای ول..... ظلمت شکافت،زهره را دیدیم و به ستیغ بر آمدیم آذرخشی فرود آمد،و ما را در نیایش فرو دید...
-
یه درخت بزرگ....
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1383 14:59
سلام. ما تا حالا از زیر خیلی از درختها رد شدیم. زیر خیلی از درختها لحظاتی نشستیم تا خستگی در کنیم. اما تا حالا شده یه درخت خیلی براتون با ارزش باشه؟ یه درخت هست توی این دنیا که من خیلی براش ارزش و احترام قائلم،جون فکر میکنم خدا خیلی دوسش داره. حتمآ میگین چرا. چونکه یار مرا به زیر او برد و از من خواست آرزویی بکنم. من...
-
طلوع دوباره...
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1383 16:51
برای اینکه بهت ثابت کنم همیشه به یادتم و اینکه بگم دوست دارم... باز هم میخوام روی دیوارهای سرزمینم بنویسم. دوست دارم بدونی با اینکه سرزمینم رو از آن تو کردم،با اینکه تو مطلب قبلی تقدیمت کردم و نخواستم که دیگه بنویسم. میخوام بدونی که هیچ وقت فراموشت نمیکنم و این بهترین راه...... سرزمینم،سرزمینی که میخوام باز هم طلوعی...
-
و آخرین کلام....
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1383 12:06
سلام. بیش از یک سال از طلوع خورشید این سرزمین میگذره. توی این یک سال آسمون بلاگمون بارها گرفت و تیره و تار شد. ولی ما موندیم.... چون عاشقش بودیم..... صبر کردیم و صبر کردیم. یه بار بیش از ۱ ماه صبر کردیم ولی باز هم منتظر باز شدن آسمونش موندیم. ولی این بار دیگه عاشقش نیستم.دیگه از رنگ آسمونش خوشم نمیاد. واقعآ مدیرای...
-
تمام شد....
پنجشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1383 17:18
دیگه تموم شد. دیگه باید هر طور شده هم طراحی رو کامل یاد بگیرم هم آپلود کردن سایت رو. این بلاگ اسکای داره افتضاح تر از همیشه میشه. باید اساسم رو جمع کنم برم خونه جدید. پس دیگه نمینویسم. البته نظر دوست جون هم ملاکه. پس فعلآ..............
-
و باز هم....
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1383 16:32
سلام به دوستان عزیز. امیدوارم که حال همگی خوب باشه. این مدتی که نبودم شدیدآ سرم شلوغ بود. از یک طرف کارهای شرکت زیاد بود و باید همه رو انجام میدادم. از یک طرف هم این اساتید محترم که اصلآ معلوم نیست چی تلاوت میکنن و خودمون باید به فکر خودمون باشیم. یه تصمیمات خیلی مهمی هم گرفتم که باید کلی برام دعا کنید تا موفق بشم....
-
تبریک....
دوشنبه 17 فروردینماه سال 1383 19:49
خیلی خوشحالم که دوست عزیز و فوق العاده ، یاس سفید ، دوباره شروع کرد به نوشتن. مطالب قشنگش رو از دست ندید.
-
سلام سلام ۱۰۰ تا سلام
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1383 20:43
درود بر تمامی رفقا و دوستان عزیز. قبل از هر چیز با ۱۶ روز تاخیر سال نو رو به همتون بازم تبریک میگم و امیدو کارم سالی پر از برکت،شادی و سلامتی و موفقیت براتون باشه. نا گفته نماند که همون طور که همتون میدونید امسال سال میمون تشریف داره.رو همین اصل دو حالت داره یا مثل میمون سرشار از شادی و نشاط هستین یا به درخت آویزون...
-
صدای پای بهار....
پنجشنبه 28 اسفندماه سال 1382 18:42
سلام. سلام به همه شماها که دوستای خوبم هستین. دیگه داره صدای پاش میاد.خوب گوش بدی پشت دره...خیلی نزدیک شده.... آره بهار رو میگم. سال ۸۲ با تمام بدی ها و خوبی هاش،با تمام تلخی ها و شیرینی هاش داره میره. این یال برای من فوق العاده خوب بود .اول بخاطر آشنا شدن با بهترین و عزیزترین دوستم.بعدش بخاطر راه انداختن اینجا که...
-
چهارشنبه سوری...
شنبه 23 اسفندماه سال 1382 12:58
جشن چهارشنبه سوری یکی از مراسمات بسیار جذاب و مفرح ما ایرانیان بشمار می آید.این جشن در قبل از تهاجم اعراب در بین نیاکان ما به نام جشن سوری مرسوم بود.سور به معنی سرخ می باشد و چون این جشن همراه است با برپا کردن آتش به این نام مرسوم گردید. آتش در بین ما ایرانیان مظهر نابودی تاریکی و سیاهی است. این ۲ واژه همان پلیدی و...
-
شکل جدید...
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1382 13:52
سلام. خوب تغییرات تموم شد. ولی مردم تا تموم شد. الان مغزم برا مطلب دادن کار نمیکنه . انشاا... شنبه حتمآ مطلب جدید میدم.
-
بازگشت پادشاه
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1382 20:45
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود. بعد از شومپق روز من برگشتم. سلام به همتون که تو این مدت امدید . بابا من بی معرفت نیستم به خدا. تو این مدت درگیر مراسم محرم و نذری پزون و اسکار بودم برا همتون دعا کردم.خصوصآ برا دم بخت ها تا بختشون باز بشه این ترم جدید دانشگاه هم که شروع شده و گیر یه سری اساتید...
-
طعم یک عشق....
شنبه 2 اسفندماه سال 1382 12:46
طعم تلخ قهوه با شیرینی یک عشق...گرمای یک دل....و شیری از جنس عقل و منطق...