سلام رفقا.
ما رو نمیبینین خوشین؟
تو این مدت سرگرم یه سری کارها بودم.
تولدمم بود...
پس کادو هاتون چی شد؟
روز تولد هم که پیش
زندگی بودم.
زندگی به خاطر همه این لحظه های قشنگ که با تو دارم بی نهایت از تو ممنونم

قرار برو بچ وبلاگ نویس هم که توی یه هوای دبش دو نبش برگزار شد و کلی حالیدیم و برف بازی کردیم اساسی.
از همه اونهایی که با هماهنگی کامل من و هل دادن و نصف مسیر رو عین لژ سواری پیمودم ممنون.
آقا حامد زودتر عکس ها رو بنما...
کوه پیمایی و برف بازی سر خوردن رو سنگا و نفس بند امدن هم صفایی داشت نا وصف شدنی.
الان هم که به علت شدت و خفنت (خفن بودن) امتحانات پایان ترم مجبورم برم.
شدیدآ نیاز مند دعاتون هستم برا امتحانات.
یا علی....
میبینم که خوش گذشته و جای ما خالی بوده حسابی!......نامرد جور کن زودتر بریم ببینیم...........
من امشب، هفت شهر آرزوهایم چراغان است!
زمین و آسمانم نور باران است!
کبوترهای رنگین بال خواهشها
بهشت پر گل اندیشهام را زیر پر دارند
صفای معبد هستی تماشائی است:
ز هر سو، نوشخند اختران در چلچراغ ماه میریزد
جهان در خواب
تنها من، در این معبد، در این محراب:
دلم میخواست: بند از پای جانم باز میکردند
که من، تا روی بام ابرها، پرواز میکردم،
از آنجا، با کمند کهکشان، تا آستان عرش میرفتم
در آن درگاه، درد خویش را فریاد میکردم!
که کاخ صد ستون کبریا لرزد!
مگر یک شب، از این شبهای بیفرجام،
ز یک فریاد بیهنگام
ـ به روی پرنیان آسمانها ـ خواب در چشم خدا لرزد!
دلم میخواست: دنیا رنگ دیگر بود
خدا، با بندههایش مهربانتر بود
از این بیچاره مردم یاد میفرمود!
دلم میخواست زنجیری گران،
از بارگاه خویش میآویخت
که مظلومان، خدا را پای آن زنجیر
ز درد خویشتن آگاه میکردند.
چه شیرین است: وقتی بیگناهی داد خود را
از خدای خویش میگیرد.
چه شیرین است، اما من،
دلم میخواست اهل زور و زر، ناگاه!
ز هر سو راه مردم را نمیبستند
و زنجیر خدا را برنمیچیدند!
دلم میخواست: دنیا خانهی مهر و محبت بود
دلم میخواست: مردم در همه احوال با هم آشتی بودند
طمع در مال یکدیگر نمیکردند
کمر بر قتل یکدیگر نمیبستند.
مراد خویش را در نا مرادیهای یکدیگر نمیجستند،
از این خون ریختنها، فتنهها، پرهیز میکردند،
چو کفتاران خونآشام، کمتر چنگ و دندان تیز میکردند!
چه شیرین است وقتی سینهها از مهر آکنده است
چه شیرین است وقتی، آفتاب دوستی،
در آسمان دهر تابنده است.
چه شیرین است وقتی، زندگی خالی ز نیرنگ است.
**********************************************امیدوارم بهت خوش گذشته باشه فرمانروا
ولی چه زود رفتی......منتظرتم!باز هم.
دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم**
سلام
خوشحالم که تولد بیاد ماندنی را سپری کردی همیشه خوش باشی شاید باورت نشه اما از خدا میخوام همیشه خوش باشی چون بقول تو من جواهرم دیگه حالا بگذریم
اون برف بازی ومیتینگ کوفتتون بشه حالا که اینجور شد پس من چی انتقام میگیرم خیلی بدین
تولدت مبارک امید وارم که عمر پر باری داشته باشی و سالهای عمرت پر برکت باشه فکر کنم یه اشتباه کوچولو شده من فکر کردم یوکابد هم خودت هستی و به شوخی یه چیزایی بهش کفتم به گمان این که به تو دارم می گم نمی دونم ناراحت شده یا داشت شوخی می کرد منم مثل خودتم اگه احساس کنم یه نفر از دستم ناراحته شب خوابم نمی بره حتی اگه یه ناشناس یا یه غریبه باشه ..............بگذریم تولدت مبارک باشه چی می خوای برات کادو بفرستم؟ اگه فردا و پس فردا امتحان نداشتم یه کاریش می کردم شاید هم فرصت شد بهت خبر می دم
دوباره سلام هدیه تولدت رو آماده کردم روی لینکی که جای آدرس وبلاگم نوشتم کلیک کن البته بخشیدن از خودتون که خیلی ساده هست
سلام کاکا
پهلوون میری صفا بی ایمان
بابا ایول.امیدوارم ۱۰۰۰۰ سال زنده باشی البته با یاس خانمی
موفق باشی آقا!تولدت هم مبارکه
با کمی تاخیر..
تولدت مبارک..
خیلی دوست داشتم می اومدم می دیدمتون..
شما و یاسی .
...
موفق باشید
یه شعره خوشگل:
آخرین عابر این کوچه منم
سایه ام له شده زیر پایم
دیده ام مات به تاریکی راه
پنجه بر پنجره ات می سایم !
چشمهای حلبی باز امشب
نگه خویش به من دوخته اند
شمعها ؛ گرچه دمی خندیدند ؛
عاقبت گریه کنان سوخته اند !
آه ... ! این جام مسین از چه سبب
روی سکوی بدین سان گیر است؟
هوس میکده اش بود مگر
که بچنگال تو در زنجیر است ؟
قفل بر چفت تو ... سقاخانه
مادرم بست ؟ چرا ؟ راست بگو .
تا که شب زود روم در خانه
نکنم مست ؟ چرا ؟ راست بگو !
کهنه ؛ کی زد گره بر محجر تو ؟
اختر ؛ آن دختر مشگین گیسو ؟
چادر آبی خال خالی داشت ؟
رخت می شست همیشه لب جو ؟
بخت او باز شد آخر یا نه ؟
پسر مشدی حسن او را برد ؟
جادوی صغری بگم کاری کرد ؟
یا گره بر گره ی دیگر خورد ؟
گردن شیر سقاخانه
مادری بست نظر قربانی
چشم زخمی نخورد کودک او
بعد از آن آه ... ! خودت می دانی
وای ... این لاله ی گردآلوده
یادگار دل خاموشی نیست .
وای این آینه ی دود زده ؛
عاقبت چهره نمای رخ کیست ؟
آخرین عابر این کوچه منم
سایه ام له شده زیر پایم
قصه بس گر چه سخن بسیار است
تا شب بعد سراغت آیم
*** قشنگه.
راستی فرمانروا میخواستم بگم.........
بگم..............
بازم تولدت مبارک اینبار با من!
سلام
عزیزم جشن میلادت مبارک! واسه امتحاناتم دعا میکنم به شرطی که برام دعا کنی!!
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند...
پیروز باشی.
سلام...خوبی؟
تولدت مبارک...اتفاقآ تو این ماه تولده منم بود من واست کادو خریدم فقط تو کادئ منو اول بده بعدش منم میدم کادوتو...
خوش باشی...
با تو میگویم راز
با تو ای محرم راز
با تو ای ترانه ساز
با تو ای بود و نبود
با تو میگویم غم تنهایی
تو که ناگفته ها دانی
تو که همه ی غم ها را
با آمدنت می رانی ...
با تو میگویم از خود
با تو میگویم از دل
با تو میگویم همه را
تا که بیایی منزل
* امیدوارم قبول بشی مهربونم*
تولد تولد تولدت شیرینی ندادی که !!!
عکسا رو زودی میــــرفستم !
الان دانشگاهم مثلاْ !!
چاکریم
تق تق تق...
بازم من اومدم کسی خونه نیست؟
ـــ نه.کسی خونه نیس.
ـــ اگه کسی خونه نیس پس تو کی هستی که جواب میدی؟
ـــ بیکاری دختر؟هر ئقت حوصلت سر میره پا میشی میای اینجا
ـــ ا؟ امیر خودت رو لوس نکن باز کن دیگه.
ـــ گفتم که کسی خونه نیست.
ـــ گناه دارما.این همه راه اومدم...درو روم باز نمیکنی؟خسته ام...سردمه....گرسنه...تشنه...
ـــ مگه اینجا رستورانه؟
ـــ نه... خونه ی امید ماست.باز کن دیگه.
ـــ اینجا دیگه نمیتونی خرک کنی.رات نمیدم.میخوای بیای مغز من رو بخوری.منم امتحان دارم...وقت ندارم.
ــــ باز نمیکنی؟
ــــ نع.
ــــ پس من رفتم.
ـــ برو..حالا کجا؟
ـــ وبلاگه مسیح.
ــــ اوخ اوخ.نه بیا تو عزیزکم...مهربونم.خوش اومدی.چی میخوای برات بیارم؟ تو لب تر کن.
ــــ اووم؟ اول یه فنجون قهوه...بعدشم شام باید من رو ببری بیرون.تازه یه چیزی هم باید بخری دست خالی برنگردم.
ــــ نمیخرم بابا.مگه سر گنج نشستم آخه؟چ
ــــ پس من رفتم.
ــــ ایندفعه کجا؟
ــــ برمیگردم سرزمینم گریم انداختی.
ــــ الهی من فدای چشات بشم.باشه میخرم برات.نوکرتم.تو فقط نرو.بمون پیشم.
ــــ حالا برام چی میخری؟
ــــ خیلی پررویی پرستو.
ــــ اوووووووووووووووووووووووووووووووووماه.دوست دارم.
شوخی میکردم باهات مهربونم.
ــــ اووماه.منم دوست دارم خوشگلکم.
ــــ حالا بریم اون پالتو سفیده رو برام بخری؟
ــــ ای بابا.تو دیگه کی هستی...
*** خسته نباشی فرمانروا جونم***
تولد تولد تولدت مباررررررررررررررررررک
بیا شمعها رو فوت کن که صد سال
با پرستو جون زنده باشیییییییییییییییی (;
امیدوارم تو امتحاناتت موفق باشی
خوش باشی
سلام من تازه کارم شروع کرده ام یک سری به من بزن
سلام دوست من /
اینجا با وجود زندگی شما دیگه جای نفس کشیدن برای ما نمونده /
راستی تولدت مبارک/
هر جا که هستید برای هم زنده باشید و سلامت /
مشتاق دیدار دوباره شما هستیم مرد سرزمین یاسهای سفید ( خورشید )
سلام حاکم بزرگ
ممنون از احوالپرسی شما با حال بود اما زومبه که ایمان بود حالا شده تسوکه هه هه هه خندم میگیره خوب حالا یه زومبه دراز اومده اونجا راست میگی یادم نبود مراقب خودتون باشین من برمیگردددددددددددددددددددددددممممممممممممممممممم
* تو همیشه هنگامی میایی که تمام دنیا از پیش من
رفته باشند ... و همیشه هنگامی میروی که من تنها
تو را تمام دنیایم میبینم ... پس چه خوب که میماندی
با منه تنها ...ای تمام دنیای من ...ایکاش که میماندی *
*--------*--*------------*---------*--*------------*---------*--*
سلام بر تنها کسی که بر عشق او مینازم...
بر کسی که برایم حکم شقایق رادارد...
بر مردی که سراپا گرم است و پرز خواستن...
سلام بر فرمانروای سرزمین خورشید.............خوبی؟
از چی بگم؟از دلواپسیهام؟از دلتنگیام؟یا از همیشه در سکوت بودنم؟از کدومشون بگم برات؟
میدونی نیمدم خستت کنم...اومدم خنده رو رو لبات بنشونم..
پس از هیچی برات نمیگم جز حرف دلم:
******** دوست دارم قد خدای آسمون **********
ای همه ی باورم .
تق تق تق...
ـــ کیه کیه در میزنه؟
ـــ منم منم.یاس خانمم.
ـــ من فدای منم منم گفتنت بشم دلکم.خوشگلکم دارم میام.
ـــ زمین سره..نخوری زمین.
ـــ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ.
ـــ گفتم که یواشتر.من که در نمیرفتم.
ـــ تو نه...اما دل من تا تورو ببینه از دست میرفت خوشگلکم.
ـــ چیزیت شد؟
ـــ نه..خوب خوبم.غصه نخوریا..بخدا راست میگم.
ـــ بگو جون یاسی.
و سپس میخندی ومنم میخندم...(**)
«« بیصبرانه در انتظار چشمانت هستم ای خوب من »»
امیدوارم همه ی همه ی همه ی امتحانات رو خوب بدی.
این روزا همه با همنهمه و همه..... و همه
فقط من تهنا موندم.میدونم داری میای...چشم به راهتم.
میدونمم که بازم میری اما هنوز نیمده و نرفته دلتنگتم مهربونم.دوست داشتم بودی.بودی و بازم بودی.
حداقل تو این روزا دردناک!که صدام در نمیادو همش لبخند میزنم.اما یه عالمه دوست دارم....همین...در همه حال.
میدونی امیر اینروزا خیلی بیشتر میخوامت...میخوام یکی باشه باهام حرف بزنه..نگام کنه...صدام کنه.
اما هرجایی خوش باشی مهربونم.
امیدوارم که امتحان ها رو خوب داده باشی هر وقت اومدی یه سر به من بزن...
ـــ میشه بگی مطلب چی بدم.
ـــ چی چی بدی؟
ـــ مطلب.
ـــ من تمام مغزم ترمودینامیکه اونوقت تو میپرسی مطلب چی بدم.؟
ـــ چه ربطی داشت.
ـــ مغزم کار نمیکنه.هرچی خواستی.
ـــ ................
بیخیال دوست داشتنی.خوب چی میشد برا دلخوشی منم که شده یه چی میگفتی.اصلا دیگه ازت نمیپرسم.گلگی نکنیا.
خودم میرم مطلب میدم.میدونی یه عالمه منتظرتم.امیدوارم
امتحانت رو خوب ندی چون من رو به ترمودینامیک فروختی بدجنس خان.
آخی دلم سوخت.خدانکنه...انشااله که خوب بدی مهربونم.
برالت دعا میکنم.یادت نره برام دونه انار بگیریا...ازاون ترشا.
اووووووووووووووووووووم....برم دیگه میدونم وقت نداری میخوای درس بخونی.موفق باشی مهندس جونم*
سلام
خوبی حاکم بزرگ؟ نیستی؟!! امتحانا تموم نشد؟!! من تو اورکات addet کردم!
پیروز باشی.
مبارک باشه.شیرینی لطفا یادتون نره!
سلام.....................مبارک باشه...................فکر می کنم این روزا بهترین روزای عمرت باشه....................قدرشو بدون
سلام فرمانروا..
خیلی مبارکه.. انشاءا.. در کنار هم خوشبخت و سعادتمند زندگی کنید.. قدر همدیگرو بدونید تا زندگیتون همیشه به همین زیبایی باشه... عیدتون هم مبارک
سلام
خسته نباشید. اگر مایل به تبادل لینک هستید من هستم.