وقتی که دستت را بر شیشه میکشی نگاهت در میان قطرات رفته در وهم درمیامیزد.آنگاه تمام تصوراتت را میخوانی تا نگاهش را..لبخندش را..وحتی اشکانش را در آن تاریک روشن بخار گرفته بنگری.اما تنها یادش برایت باقیست و تصویر یک نوشته کهنخ بر روی همان شیشه.آن وقتی که آمد آن را نوشت:*دوستت دارم..*وتو هرگز آن را ندیده بودی جز امشب. در کنا آن تو هم با اشکهای بخار حک میکنی: *ایکاش میدانستی که من هم دوستت دارم...* برایت بهترین لحظات را خواستارم.طوفانی و زیبا.
حرف دلم اینه فرمانده
قدر اون اشکی رو که به خاطر یه عشق پاک سرازیر میشه رو
باید دونست.
خیلی ارزشمنده بخصوص اگه طرفت یکی باشه مثل اونی که
اون بالاست.
سلام
چه با احساس و قشنگ:)
سلام
هیچ وقت به چیزی یا کسی که احساسی نداره چیزی نگو . بی فایدست
شیشه دلش شفافه که درکت میکنه.. دل من سنگ شده سنگ!!
روابط عمومی سازمان - معاونت وبلاگها
دلم براش تنگ ...نه
سلام وبلاگت واقا عالیه به ما هم لینک می دی
وای باران باران..شیشه ی پنجره را باران شست..از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست.
همین جوری یاد این افتادم.
وقتی که دستت را بر شیشه میکشی نگاهت در میان قطرات رفته در وهم درمیامیزد.آنگاه تمام تصوراتت را میخوانی تا نگاهش را..لبخندش را..وحتی اشکانش را در آن تاریک روشن بخار گرفته بنگری.اما تنها یادش برایت باقیست و تصویر یک نوشته کهنخ بر روی همان شیشه.آن وقتی که آمد آن را نوشت:*دوستت دارم..*وتو هرگز آن را ندیده بودی جز امشب.
در کنا آن تو هم با اشکهای بخار حک میکنی:
*ایکاش میدانستی که من هم دوستت دارم...*
برایت بهترین لحظات را خواستارم.طوفانی و زیبا.
خواهشا شاد بنویس.
همیشه تابان باشی.
.........
آفتاب جون هرکی ندونه من که میدونم شیشه اتاقت کدره .
پس چیزی روش ننویس.
سلام
وبلاگتون قشنگه
از باغ سکوت هم دیدن فرمایید خوشحال میشم
موفق باشید