وقتی خورشید شراره های پر قدرتش رو از پهنه آسمون جمع میکنه،وقتی آروم آروم خودش رو از دیدگان قایم میکنه،....
اون چشماش رو باز میکنه و آروم آروم میاد و خودش رو میرسونه به اون بالا.
از اون بالا چه چیزهای که نمی بینه.
بچه های کوچولویی که تو خرابه های خونشون که به دست دشمن خراب شده در خواب هستن و با نور لطیفش اونها رو نوازش میده.
آدمهایی که از لحاظ قدرت سیاسی قوی هستن ولی از لحاظ روح ، ضعیف تر از همه که در کاخ های خودشون قایم شدن.
خوابیدن پرنده ها در حالی که سرشون رو تو پراشون قایم کردن.
بیدار بودن مردها و زنهایی که برای خرج زندگی در حال کار کردن هستند و از همه مهم تر پلی میشه برای دو نگاه ، برای دو نگاهی که به اون دوخته شده و همدیگه رو حس میکنن .
و اون آروم لبخند میزنه و میره و میره....
این آهنگ جدید برا من خیلی خاطره انگیزه امیدوارم شما هم خوشتون بیاد...
این عکس هم ساعت ۴ صبح خودم گرفتم از خسوف
فرمانروا من برای این مطلب نظرم نمیاد!خودتون ماه و خورشید و اینایین دیگه.اما راجع به مطلب پایین.یادتونه منم همین مشکل رو داشتم؟خودتون راهنماییم کردین.مشکلم حل شد.اگه میخواین راه حل های خودتونو به خودتون ارایه میدم سه تا صد تومن!
سلام. ممنون که سر زدی ولی نفهمیدم به چی حسودیت شد؟
...
هزارو صدو یازدهم سلام فرمانده
هزارو صدو دوازدهم میشه بپرسم چه جوری استاندارد میشه؟
هزارو صدو چهاردهم یکی جا انداختم
هزارو صدو پانزدهم این آف لاین نوشتن تو بلاگ اسکای رو چه جوری می تونم داشته باشم؟
هزارو صدو شانزدهم لطفا راهنمائی فرمائید فرمانده.
هزارو صدو هفدهم مثل همیشه نوشتت دلنشین بود
هزارو صدو هجدهم سربلند و به قول مسیح خان ایرونی باشی.
سلم
متن خیلی قشنگی رو برا وبلاگت انتخاب کردی
من هم به طرفدارای وبلاگت اضافه شدم
.::موفق باشی::.
سلام......خوبی؟
چه باحال...
اهنگه خوبیه....:) جالبه...
سلام فرمانروا
من هنوزم برام یه شب به یاد موندنی مونده..
ماه و آهنگو ابر
ویه دوست خوب
خوش باشی و تابان
آخی خسوف ! من ندیدم! :(.......
ولی حالا دیدم!:)
وبلاگت جالبه...موفق باشی...
این عکس رو خوب به خاطر دارم
شاد بمونی فرمانروا
نمیدونی اونموقع چه حالی داشت
سلام
چرا دیگه به ما سر نمیزنی؟خیلی قشنگ بود.