سلام
امشب خوردم.داغونم.
تا حالا شده تمام احساساتتون رو نسبت به یه نفر بزارین زیر پا
تا حالا شده احساستون رو به کسی رو که مدت زیادی برا دیدنش لحظه شماری میکردین له کنید.
من امشب این کارو کردم
ولی خودمم له شدم خورد شدم.
خیلی سخته ،واقعا سخته
قدر هم دیگه رو بدونید و دل همدیگه رو بدست بیارید و نزارین اونهای که دوستوت دارن دلشون آزرده بشه

یه شعر برا اینکه خودم رو دلداری بدم.اگر از این نوشته خوشتون نیومد لطفا بقیش رو نخونید

دنیا فقط سیاهی نیست فقط غم و جدایی نیست
 از دل تاریکی شب تا به سپیده راهی نیست
دنیا پر از قشنگیه پر از گلای رنگیه
حیفه نبینیم من و تو حیفه نچینیم من و تو
بیا که بال هم باشیم ،خواب و خیال هم باشیم
گم نکنیم همدیگه رو به فکر حال هم باشیم.
کی میدونه چی پیش میاد ،کی میمیره کی جاش میاد
زندگی عمر لحظه هاست گوش کن ببین صداش میاد
                                                             
نظرات 10 + ارسال نظر
کشک سوم چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:04 ق.ظ http://3kashk.blogsky.com

سلام.......خوبی؟
شعر قشنگی بود که فکر کنم الان شاید حرفه دلت باشه...
حرفه دله منم هست..ارزش نداره که دله همدیگرو بشکنیم..ولی ناراحت نباش..ما باید بدیا رو فراموش کنیم و خوبیا رو به خاطر بسپاریم.الان که این شعر رو خوندم هوس کردم برم مو یه داده باند بزنم تا جای که همه بشنون همه همه همه..ولی حیف که نمیشه..!
موفق باشی و خوش...

کشک سه چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:07 ق.ظ http://3kashk.blogsky.com

تصحیح :الان که این شعر رو خوندم هوس کردم برم و یه داد بلند بزنم تا ...

مریم چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:26 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

فرمانروا نبینم دلتون گرفته باشه.خورشید و سیاهی؟

پریا چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:22 ب.ظ http://pariya.blogsky.com

سلام فرمانده با وفا خیلی مخلصیم بابا دربست نبینم غمتو پریشون میشم.تو این دوره زمونه از این چیزا زیاد پیدا میشه متاسفانه نمیسه هم کاریش کرد چون معنی بعضی چیزا عوض شده دیگه مثل قدیم مدیما رنگ و بوئی نداره دلت رو بسپار دست اونی که همیشه هست یا حق بازم بیا بهم سر بزن بدجوری به خودت من عادت دادی دلم برات تنگ شده بود.

دیوانه پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:41 ق.ظ http://www.divane.blogsky.com

می فهممت مخصوصا وقتی مجبور احساست رازیر پا بزاری برای صلاح همان که دوسش داری . من هم همین امشب این کار را کردم

نوشین جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:42 ب.ظ http://www.lost-note.persianblog.com

بنام اهورا مزدا
دل از برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد؟

شب تنها یی ام در قصد جان بود
خیالش لطف های بیکران کرد.

افتاب جان این خیال خیلی مهمه .همین

سبز باشی و استوار .
بدرود

خشایار جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:57 ب.ظ http://khashayar.ownlife.net

این چیزی بگو حرفی بزن یه خورده ضایع اس.
به خاطر خودت گفتم .

[ بدون نام ] شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:55 ق.ظ http://30yasat.blogsky.com

گویا دوستان دیگه زدن به کانال دیگه بابا حرفی . نقدی یک چیزی بگید.
موفق باشی.

کشک۳ شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:57 ب.ظ http://3kashk.blogsky.com

سلام..خوبی؟
خورشید پس کجای چرا دیگه نمیای..؟؟!!:( :(

اروند یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:30 ق.ظ http://www.arvand.net

دلم مثل یک جعبه هست. جعبه پر از جواهر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد