خوب بعد از اینکه چند روزی روحم بهم ریخته بود و همش از تنهایی و افسردگی صحبت میکردم و خیلی ها از این وضع دیگه جیغشون در امده بود و بعد از اینکه بخاطر این حالت رفیقامو قال گذاشتم و نرفتم سر قرار .....
ولی از امروز از این حالت در میام و بر میگردم میشم مثل سابق.
ولی خداییش این حالت تنهایی در همه ما هست چون همه ما به یه نوعی تنهاییم.
اما بگم که بابا من روز شنبه با دیدن وبلاگ و تعداد بازدید کننده ها بد جوری فکم خورد زمین ...مردم تا پنج شنبه یه متنی رو که از نظر خودم کلی توپ بود پیدا کردم و گذاشتم رو دیوار اینجا بعد با خودم گفتم الان که برم کم کم  ۱۰ نفر نظر دادن  ولی شنبه با دیدن عدد ۴ چشام سیاهی رفت . من نمیدونم چطور بعضی از دوستان خانم میان مینویسن امروز حوصله ندارم بعد در عرض ۳ ساعت ۲۶ تا نظر جمع میکنن
اما این لوگو جدید دست پخت خواهر زادمه نظراتتون رو بگید در موردش . اگرم کسی طرحی داره که به سرزمینم بخوره برام بفرسته تا به بهترین طرح یه جایزه توپ بدم و با اسم خودش بزارم رو دیوار اینجا.
و در پایان یه هدیه به همه دوستایی که میان اینجا.

ووقتی دل ارزش خودش رو از دست بده.....چشمات دیگه اشکی برا ریختن نداشته باشه....
وقتی دیگه قدرت فریاد زدن رو هم نداشته باشی.......
وقتی دیگه هر چی دل تنگت خواسته باشه گفته باشی.....وقتی دیگه دفتر و قلم هم تنهات گذاشته باشن.....
وقتی از داخل ، تمام وجودت یخ زده بزنه.....وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ کنی....
وقتی احساس کنی دیگه هیچ کس تو رو درک نمیکنه...وقتی احساس کنی تنهاترین تنها ها هستی......
وقتی باد شمع های روشن اتاقت رو خاموش کنه.....
 
چشمات رو ببند.... و از ته دل بخند.....که با هر لبخند روحی خاموش،جون میگیره و درخت پیر ، جوون میشه....
با آرزوی لحظاتی سرشار از شادی و پیروزی برای تو....