من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان !!
که مر آن راز توان دید و گفتن نتوان
که شنیده است نهانی که در آید در چشم
یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان

یک جهان راز در آمیخته داری به نگاه
در دو چشم تو فروخفته مگر راز جهان ؟؟
چو بسویم نگری ...
لرزم و با خود گویم :
که جهانی است پر از راز به سویم نگران